ضریح چشم های تو
سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۹ ق.ظ
دلم که می گیرد اولین کنجِ دنجی که هوایش را می کنم،گوشه ی امن حریم توست.
زیرصدای ریز چلچراغها،میان همهمه ی غریب نجوای آن همه زائر!
زیرطاقی ایوان طلا،گوشه ی شبستان گوهرشاد باآن حال وهوای غریبش!
دلم که می گیرد،یک نفس ازهوای صحن انقلاب ،یک جرعه ازآب سقاخانه،یک ترنم صدای نقاره خانه برای خوب شدنم کافیست.
حال من با توخوب است.
اصلا پیش تو که می نشینم،انگار تمام آرامش عالم را درقلبم جامی کنی ...
رئوف من!
امام مهربانم!
کبوترتوشدم،بال درهوات زدم
توباش ضامن دلتنگی وغریبی من!
مهربانو
زیرصدای ریز چلچراغها،میان همهمه ی غریب نجوای آن همه زائر!
زیرطاقی ایوان طلا،گوشه ی شبستان گوهرشاد باآن حال وهوای غریبش!
دلم که می گیرد،یک نفس ازهوای صحن انقلاب ،یک جرعه ازآب سقاخانه،یک ترنم صدای نقاره خانه برای خوب شدنم کافیست.
حال من با توخوب است.
اصلا پیش تو که می نشینم،انگار تمام آرامش عالم را درقلبم جامی کنی ...
رئوف من!
امام مهربانم!
کبوترتوشدم،بال درهوات زدم
توباش ضامن دلتنگی وغریبی من!
مهربانو
۹۵/۰۹/۰۹